به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، با نزدیک شدن به ایام انتخابات ریاست‌جمهوری، تقابل گفتمان‌های موجود در کشور برای جلب نظر مردم شدت بیشتری خواهد گرفت. در این بین با توجه به اهمیت موضوع اقتصاد و معیشت مردم در برهه فعلی، قطعا تقابل اصلی گفتمان‌ها در زمین اقتصاد و ارائه راهکارهایی برای ساماندهی آشفته بازار اقتصاد ایران به منصه ظهور خواهد رسید.

به طور کلی دو تفکر و دیدگاه برای اداره اقتصاد کشور بین مسئولین وجود دارد. یک تفکر معتقد است مسئله اصلی اقتصاد ایران مربوط به ساختارها و سیاست‌گذاری‌های غلط و ناکارآمدی‌های مدیریتی است که جمیع این دلایل، شبکه درهم‌تنیده‌ای از تعارض منافع، فساد و سوءمدیریت را در مسیر حل مشکلات اساسی و برطرف کردن نقاط ضعف اقتصاد ایران قرار داده است.

طبق این دیدگاه تحریم‌های آمریکا بر نقاط ضعف اساسی اقتصاد کشور سوار شده است و با سوءاستفاده از این ضعف‌ها و گسل‌های اقتصادی سعی در اعمال فشار حداکثری به معیشت مردم را دارد. در نتیجه طرفداران این دیدگاه معتقدند که تحریم‌ها زمانی بی‌اثر خواهد شد که دولت مستقر با عزم و اراده کافی برای برطرف کردن نقاط ضعف اقتصاد کشور اقدام کند.

اما در مقابل این دیدگاه، تفکر دیگری وجود دارد که تحریم را به خودی خود یک مسئله مجزا از سایر معضلات اقتصادی کشور و شاید حتی بزرگترین چالش اقتصادی کشور در نظر می‌گیرد و در نتیجه از مسیر مذاکرات به دنبال لغو تحریم‌ها است تا بدین صورت تمامی مشکلات کشور از جمله آب خوردن مردم نیز حل شود.

برخلاف دیدگاه اول که حل شدن مشکلات اقتصادی را در درون کشور و مقابله با تحریم‌ها را از طریق پیگیری سیاست بی‌اثر کردن تحریم جستجو می‌کند، دیدگاه دوم حل مشکلات اقتصادی کشور را در بیرون از مرزها و مقابله با تحریم‌ها را از طریق رفع تحریم‌ها توسط آمریکا دنبال می‌کند.

اینکه کدام یک از این دو دیدگاه می‌تواند نقش موثرتری در حل مشکلات معیشتی مردم داشته باشد موضوعی است که بر رای‌آوری هر یک از آنها در انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو تاثیر خواهد داشت و مردم قطعا به نسخه‌ای رای خواهند داد که حس می‌کنند می‌تواند به حل مشکلات اقتصادی و معیشتی آنها کمک کند.

خرداد 92 و خرداد 96 مردم با حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری به نسخه دوم یعنی حل مشکلات اقتصادی کشور در بیرون از مرزها و لغو تحریم‌ها از طریق مذاکره با آمریکا رای دادند که هم‌اکنون ثمره اجرای سیاست‌های این دیدگاه در اقتصاد کشور قابل مشاهده و قضاوت است.

همزمان با افول رویکرد مذاکره با آمریکا برای حل تمامی مشکلات از جمله آب خوردن مردم، نگاه مقابل این رویکرد در حال قوت گرفتن است. در این بین اما هنوز بخشی از ناظران نسبت به موثر واقع شدن اتکا به ظرفیت‌های داخلی برای حل چالش‌های اقتصادی و بی‌اثر کردن تحریم‌ها با دیده تردید نگاه می‌کنند. در واقع سوال اساسی این است که آیا مشکلات اقتصادی کشور به داخل کشور مربوط است یا خارج؟

با این فرض که ریشه مشکلات اقتصادی ایران در داخل کشور و به دلیل ساختارها و سیاست‌گذاری‌های غلط و ناکارآمدی‌های مدیریتی باشد. آیا این آشفته‌بازار اقتصاد ایران در وضعیت فعلی قابل ساماندهی از طریق اراده مسئولین و مدیران است؟ آیا تجربه‌های موفقی وجود دارد که اثبات کند کلید حل مشکلات در داخل کشور است و اجرای راهکارهای کارشناسان برای ساماندهی اقتصاد ایران شدنی و امکان‌پذیر است؟

در این راستا برای پاسخ به پرسش‌های مطرح شده با رستم قاسمی وزیر سابق نفت به گفتگو نشستیم.

مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:

*ریشه مشکلات اقتصادی به ناکارآمدی‌ ارتباط دارد نه تحریم‌

فارس: آیا می‌توان ابرچالش‌های اقتصاد ایران را با برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاریِ درست و استفاده از ظرفیت‌های داخلی حل کرد؟ اگر بله آیا تجربه موفقی در این باره وجود دارد؟ ممکن است بسیاری از مردم قبول کنند که ریشه مشکلات اقتصادی به درون کشور بازمی‌گردد، ولی نسبت به امکان‌پذیر بودن حل آنها در داخل کشور ناامید شده باشند. یعنی هر چند ریشه مشکل را در داخل کشور می‌دانند، اما کلید حل مشکل را در خارج از کشور جستجو کنند.  نظر شما در این باره چیست؟

قاسمی: امروز دغدغه اصلی مردم از جنس مشکلات اقتصادی و معیشتی است. شما اگر با هر فردی در مشاغل گوناگون از صنعتگران، کارگران و حتی کارمندان دولت که دریافتی ثابتی دارند درباره دغدغه‌هایشان صحبت کنید می‌بینید که دغدغه اصلی حول محور اقتصاد می‌چرخد. در طول دولت‌های گذشته برخی بی‌توجهی‌ها نسبت به ساختارهای غلط ایجاد شده در اقتصاد کشور باعث شد که در نهایت ما هم‌اکنون با برخی ابرچالش‌ها مواجه شویم که این ابرچالش‌های اقتصادی زندگی و معیشت مردم را در تنگنا قرار داده است.

برای مثال با توجه به تداوم سیاست‌های غلط اقتصادی در چند سالِ گذشته و همچنین شیوع کرونا، هم‌اکنون با معضل بیکاری جوانان مواجه هستیم. طبق برآوردها حدود 7-8 میلیون بیکار در کشور وجود دارد. پس موضوع بیکاری جوانان یکی از ابرچالش‌های بزرگ ایران است. حال یک سوال وجود دارد، اینکه اشتغالزایی برای جوانان چگونه ممکن است؟

معضلات و چالش‌های اقتصادی، موضوعاتی بهم پیوسته هستند که نمی‌توان به صورت مجزا برای هر یک از آنها نسخه نوشت. مثلا راهکار اشتغالزایی این نیست که به جوانان صرفا وام بدهیم. این دست کارها نشان می‌دهد که ما دید درستی نسبت به مسائل اقتصادی نداریم.

برای ریشه‌یابی مسئله بیکاری باید توجه داشت که زمانی اشتغالزایی خواهد شد که تولید، رونق پیدا کند. برای رونقِ تولید باید به بازاری که برای فروش محصولات وجود دارد توجه کرد، یعنی یا فضا را برای ورود جنس ایرانی به بازار داخلی فراهم کنیم و یا اگر در داخل کشور ظرفیت تکمیل است با دیپلماسی اقتصادی فعال، برای محصولات ایرانی بازاریابی کنیم. لذا نمی‌توان به صورت مجزا برای هر یک از چالش‌های اقتصادی نسخه مجزا تجویز کرد.

البته همه مردم می‌دانند که ریشه اصلی مشکلات اقتصادی کشور به داخل بازمی‌گردد و ارتباط چندانی به خارج از مرزها ندارد. اما سوال اساسی این است که آیا مشکلات داخلی را می‌توان با تدبیری حل کرد؟ به هر حال نابسامانی اقتصادی ایران محصول سیاست‌هایی است که از دهه‌های پیش شروع شده و هنوز هم روی همان ریل حرکت می‌کند و به اصطلاح این مشکل در اقتصاد ایران ریشه دوانده است. پس حل کردن این چالش‌ها کار سختی است، ولی نشدنی نیست.

بنده با صراحت به شما عرض می‌کنم که حل مشکلات داخلی قطعا امکان‌پذیر است اما نیاز به اراده و برنامه‌ریزی دارد. مثلا برای حل معضل بیکاری کافی است شما بازار چند بخش از اقتصاد را فعال کنید. کشور ایران یک بازار 80 میلیون نفری دارد و الان همین بازار هم فعال نیست. قطعا می‌توان به سازوکارهایی این بازار را فعال کرد.

بخش‌هایی مثل مسکن، لکوموتیو اقتصادی هستند و در صورتی که بازار آنها فعال شود سایر بازارها نیز فعال خواهد شد و بدین صورت از وضعیت رکودِ اقتصادی به رونق خواهیم رسید و در نتیجه اشتغال به وجود خواهد آمد. ما تجربه این کار را در مسکن مهر داشتیم و دیدیم که اجرای این کارها شدنی است.

* آخوندی با مزخرف خواندن مسکن مهر، لکوموتیو اقتصاد ایران را متوقف کرد

فارس: به تجربه ساخت مسکن مهر اشاره کردید. این طرح چه تاثیری بر اشتغالزایی در کشوردارد؟ آیا می‌توان با اجرای طرح‌هایی مشابه مسکن مهر هم بحث اشتغال جوانان و هم صاحب‌خانه شدن آنها را حل کرد؟

قاسمی: در حوزه مسکن در روزی که تصمیم به اجرای طرح مسکن مهر گرفته شد، در کشور 17 میلیون مسکن وجود داشت و تعداد خانوارهای کشور 21 میلیون بود. یعنی تقریبا 4 میلیون مسکن نسبت به خانوار کسری وجود داشت و طرح مسکن مهر برای حل این مشکل در دستور کار قرار گرفت.

اگر طرح مسکن مهر برای ساخت 4 میلیون مسکن اجرا نمیشد، امروز عرضه و تقاضا در بازار مسکن از وضعیت فعلی خیلی فاجعه‌بارتر بود و اتفاقا وضعیت فعلی نیز به دلیل بی‌توجهی به تامین مسکن موردنیاز برای مردم در طول دولت یازدهم و دوازدهم است. متاسفانه وزیر راه و شهرسازی دولت آقای روحانی معتقد بود که طرح مسکن مهر مزخرف است و مانع اجرای این طرح شد.

حال از شما می‌پرسم اگر سالی یک میلیون مسکن احداث شود، چقدر اشتغال ایجاد می‌شود؟ در بودجه سال 97 پیش‌بینی شده بود که دولت یک میلیون شغل ایجاد خواهد کرد که از این میزان 450 هزار شغل قرار بود از طریق فعال کردن بازار مسکن ایجاد شود. یعنی سهم بازار مسکن در اشتغالزایی بسیار قابل توجه است. این 450 هزار شغل تنها از طریق احداث 100 هزار واحد مسکونی در بافت‌های فرسوده ایجاد میشد.

یعنی محاسبه کرده بودند که اگر 100 هزار واحد مسکونی ساخته شود 450 هزار شغل ایجاد می‌شود. حالا شما فرض کنید به جای 100 هزار تا، سالانه یک میلیون مسکن مهر ساخته می‌شد. هم ابرچالش بیکاری جوانان حل می‌شد و هم مشکل خانه‌دار شدن آنها. ما سالانه به یک میلیون مسکن جدید نیاز داریم زیرا سالانه یک میلیون جوان وارد بازار کار می‌‌شوند که اگر شرایط برای آنها مهیا باشد ازدواج خواهند کرد. صنعت مسکن‌ لکوموتیو اقتصاد کشور است و در صورتی که مسکن‌سازی احیا شود تمامی صنایع دیگر نیز فعال خواهند شد و چرخ اقتصاد خواهد چرخید. 

* برای حل مشکلات مردم باید زیپ زبان‌ها را بست و بند کفش‌ها را محکم کرد

آنچه بنده اشاره کردم تنها مربوط به بازار داخلی کشور است. اگر بازار کشورهای همسایه را مدنظر قرار دهیم می‌بینیم که حجم تجارت آنها سالانه 1200 میلیارد دلار است. یکی از ابرچالش‌های اقتصاد ایران معدود بودن شرکای تجاری ماست. شما فکر میکنید چند درصد از این بازار را به خودمان اختصاص داده‌ایم؟

اگر تنها 10 درصد از این بازار را به خود اختصاص دهیم معادل 120 میلیارد دلار به نفع تولید داخل عمل کردیم. در حال حاضر مجموع صادرات غیرنفتی ما زیر 30 میلیارد دلار است. یعنی سهم ایران از بازار کشورهای منطقه از 2.5 درصد هم کمتر است. حال واقعا ما نمی‌توانیم صادرات کالا به کشورهای همسایه خود را افزایش دهیم؟ چرا می‌توانیم و اگر دولت پیگیری کند ظرفیت بسیاری برای صادرات هست و تولیدکنندگان و صنعتگران داخلی نیز آمادگی لازم را دارند.

پس برای حل چالش‌های بزرگ کشور مثل تورم، بیکاری و … حتما راهکار وجود دارد ولی نکته اینجاست که مسئولین کشور باید به اینکه “ما می‌توانیم” اعتقاد داشته باشند و از مجموعه‌های توانمند و شبکه‌ای از اقتصاددانان مجرب استفاده کنند. حل مشکلات اقتصادی کشور سخت و دشوار است و قطعا با راحت‌طلبی نمی‌توان آنها را حل کرد بلکه باید افراد پیگیر کار باشند که دلسوزانه به مردم خدمت کنند. حل مشکلات اقتصادی کشور به اصطلاح مرد میدان می‌خواهد که حاضر باشد در این مسیر هزینه دهد. مسئولان ما باید زیپ زبان‌ها را ببندند و بند کفش‌ها را محکم کنند.

*می‌توانیم وابستگی کشور به واردات اجناس خارجی را به نصف کاهش دهیم

فارس: شما از یک طرف می‌گویید که ابرچالش‌های اقتصاد ایران با سیاست‌گذاری درست قابل حل است، اما از طرفی دیگر مردم می‌بینند که دولت در تامین روغن و برخی اقلام موردنیاز هم دچار مشکل شده است. این صحبت‌های شما با آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد به نظر قابل جمع نیستند. لذا در اذهان عمومی اینگونه تحلیل می‌شود که ما نمی‌توانیم مشکلات داخلی خودمان را خودمان حل کنیم. نظر شما چیست؟

قاسمی: اینکه آیا واقعا می‌توان این مشکلات را حل کرد، درباره آن تجربه‌ای وجود دارد. هر چند اعمال تحریم‌ها کار را سخت کرده است اما بنده خودم بارها در موضوع واردات روغن به دولت کمک کرده‌ام و وقتی دوستان از وزارتخانه‌های دولتی به ما مراجعه کردند به آنها کمک کردیم و روغن وارد کشور شد. باور کنید اینقدر ظرفیت ایران محدود نیست که نتوانیم نیازهای اساسی مردم را تامین کنیم. این ناکارآمدی‌ها به مدیریت دولت برمی‌گردد وگرنه چرا در گذشته این مشکلات وجود نداشت مگر در گذشته تحریم‌ نبودیم و تازه تحریم‌ها شدیدتر هم نبود؟

درباره موضوع واردات، به طور کلی 4 قلم کالا وجود دارد که ما مجبور به واردات آنها هستیم. حالا ممکن است در اقلام دیگر هم واردات صورت بگیرد اما آنها واردات اجباری نیستند. این 4 قلم شامل کالاهای اساسی، نهاده‌های دامی، مواد اولیه کارخانه‌جات و کالاهای واسطه‌ای هستند. حال یک سوال وجود دارد آیا می‌توان این 4 قلم را در داخل کشور تولید کرد؟ بنده به جرئت می‌گویم که می‌توان بخش قابل توجهی از این 4 قلم را در داخل کشور ساخت و وابستگی به واردات آنها را از بین برد.

در صنعت نفت در برهه‌ای همه خارجی‌ها از ایران رفتند و هیچ کالایی هم به ما نمی‌دادند. خود ایرانی‌ها دست به کار شدند و آنها را ساختند. همین الان ما شاهد رونق بازار سازندگان تجهیزات نفت هستیم که بعد تحریم‌های ترامپ و ناتوانی دولت در واردات، بسیاری از نیازهای کشور در حوزه تجهیزات نفت را با کیفیت بالا تامین کردند.

بنده برای هر یک از توضیحاتم مثال‌هایی میزنم که بگویم این کارها شدنی است و تجربه انجام این کارها وجود دارد و اگر مردم فکر می‌کنند ما نمی‌توانیم بگویم که نه اتفاقا “ما می‌توانیم” و این هم تجربه‌هایش. با تولید داخل این 4 قلم کالا، نیاز به ارز در کشور کاهش می‌یابد و این موضوع می‌تواند بخشی از نوسانات قیمت ارز را کنترل کند و به تبع آن تورم روی برخی از محصولات اساسی کاهش می‌یابد. همچنین ما به ازای داخلی‌سازی این کالا، اشتغالزایی قابل توجهی نیز ایجاد خواهد شد.

حدود 35 میلیارد دلار، ارزش واردات اجباری این 4 قلم کالا است. بنده این موضوع را تحقیقا به شما می‌گویم که می‌توان 20 میلیارد دلار از کالاهای وارداتی را داخلی سازی کنیم. 20 میلیارد دلار یعنی 4 میلیون شغل جدید. تولیدِ داخل کاری نشدنی نیست، ولی قطعا سختی دارد و برای تحقق آنها نیز باید برنامه‌ریزی دقیقی انجام شود.

ما زمانی واردات 60-70 میلیارد دلاری را در کشور تجربه کرده‌ایم، ولی الان می‌بینیم که محدودیت‌های ارزی، دولت را به ناچار سمت بومی‌سازی و تولید داخل هدایت کرده است. حال اگر تفکری که معتقد به توان داخلی است بر سر کار بیاید قطعا روند بومی‌سازی کالاها سرعت بیشتری خواهد گرفت و چالش وابستگی به واردات نیز تا حد مناسبی حل خواهد شد. ما از واردات 60-70 میلیارد دلاری به 35 میلیارد دلار رسیدیم، پس می‌توانیم همین 35 میلیارد دلار را هم به نصف کاهش دهیم.

حالا آن زمان کسانی بودند که می‌گفتند نه، اینکه حجم واردات کاهش یابد امکان ندارد، چون ما وابسته به خارج هستیم. ولی الان می‌بینیم که حجم واردات نصف شده است. پس اگر حمایت‌های دولت نیز از تولیدکنندگان صورت بگیرد، قطعا می‌توان این وابستگی را دوباره به نصف رساند. البته این نکته را هم بگویم که برای برخی از اقلام کالایی نمی‌توان در کوتاه مدت و میان‌مدت اقدام موثری انجام داد، زیرا نیاز به برنامه‌ریزی بلندمدت دارد. ولی بخش قابل توجهی از اقلام قابل تولید در داخل کشور هستند.

*چه زمانی آمریکا اسلحه تحریم‌ها علیه ایران را به زمین می‌اندازد؟

فارس: شما اشاره کردید که مشکلات کشور مربوط به ناکارآمدی‌های داخلی است و از طرفی معتقدید که در صورت عزم دولت می‌توان این مشکلات را حل کرد. در کنار این موضوع آیا معتقد هستید که تحریم‌ها هم به خودی‌خود نوعی مشکل برای کشور محسوب می‌شود و حل آن را باید در خارج از کشور جستجو کرد؟

قاسمی: بنده یک نکته کلیدی را خدمتتان عرض میکنم، اینکه تحریم تا زمانی که بی‌اثر نشود رفع نخواهد شد، یعنی دشمن تا زمانی که بداند ابزار تحریم کارایی دارد از آن علیه ما استفاده می‌کند. پس تنها راه لغو تحریم‌ها، بی‌اثر کردن آنهاست. یعنی ما باید خشاب سلاح تحریمی دشمن را خالی کنیم تا دیگر نتواند در این جنگ اقتصادی به سمت معیشت ملت ایران تیراندازی کند نه اینکه با مذاکره با آمریکا بگوییم ما فلان امتیاز را به شما می‌دهیم و شما سلاحت را زمین بگذار.

خب معلوم است به محض اینکه امتیاز را از ما گرفت دوباره سلاحش را دست می‌گیرد و علیه ما استفاده می‌کند. پس راه‌حل اصولی برای وادار کردن آمریکا به لغو تحریم‌ها، بی‌اثرکردن تحریم‌هاست نه صرفا مذاکره با آنها. ما باید با اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی خشاب تحریم‌ها را خالی کنیم، آن زمان وقتی دشمن می‌بیند اسلحه‌اش کارآیی ندارد خود به خود آن سلاح را کنار می‌گذارد و تحریم‌ها را لغو می‌کند.

بنده نمی‌گویم تحریم خوب است قطعا اینطور نیست. هیچ فرد ایرانی نیست که بگوید تحریم خوب است و هیچکس هم به دنبال بقای تحریم نیست. تحریم یک ظلم بزرگ علیه ملت ایران است، اما تجربه ثابت کرده که این ظلم رفع نخواهد شد مگر اینکه با اتکای به ظرفیت‌های داخلی آن را بی‌اثر کنیم.

تحریم بر نقاط ضعف اساسی اقتصاد کشور سوار می‌شود و بنده به صراحت عرض می‌کنم که حل مشکلات داخلی کشور امکان‌پذیر است. ولی چون نیازمند کار سخت و جدی است، پس نیازمند مسئولانی است که واقعا به توانمندی داخلی اعتقاد داشته باشند و عزم کافی را برای حل این مشکلات داشته باشند. زیرا اگر تفکر مسئولین درست نباشد قطعا عزمی هم نخواهند داشت هر چند که شعارهای قشنگ بدهند.

*پالایشگاه ستاره خلیج فارس دستاورد تفکر “ما می‌توانیم” است نه برجام

فارس: در حال حاضر ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اقتصاد ایران به فروش نفت وابسته است. در مصاحبه گذشته شما توضیحاتی درباره فروش نفت ایران در دوره تحریم فعلی و گذشته دادید و اشاره کردید توانستید مسیرهایی برای افزایش صادرات نفت باز کنید. اما به هر حال خام‌فروشی نفت پاشنه آشیل اقتصاد ایران است. برای حل این چالش چه کارهایی می‌توان انجام داد؟

قاسمی: یکی از ابرچالش‌های اقتصاد کشور وابستگی بودجه دولت به درآمدهای حاصل از خام‌فروشی نفت است. همچنین وابستگی به واردات بنزین برای تامین سوخت موردنیاز کشور نیز یکی دیگر از گلوگاه‌هایی بود که دشمن تصمیم داشت از این طریق به ما ضربه بزند. برای حل این مشکل هم ما یک تجربه موفق داریم که نماد “ما می‌توانیم” است و این تجربه موفق، احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس در اوج تحریم‌های آمریکا بود.

ببینید دشمن در تلاش بود که با اعمال تحریم در حوزه واردات بنزین، کشور را در زمینه تامین سوخت دچار مشکل کند ولی با اقدامات کوتاه‌مدتی که در دوره تحریم‌های 90-91 انجام دادیم و همچنین احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس، تحریم واردات بنزین علیه ایران بی‌اثر شده است. آمریکا هم که دید تحریم واردات بنزین اثری ندارد اسلحه‌اش را زمین گذاشت. بعد به فکر این افتاد که صادرات بنزین ما را تحریم کند که در این کار هم ناموفق ماند چون با احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس سیاست بی‌اثر کردن تحریم‌ها پیگیری شد و نتیجه آن قابل مشاهده است.

بنده تعجب میکنم از اینکه برخی مسئولین پروژه ستاره خلیج فارس به عنوان یک پروژه تماما ایرانی را زیرسوال می‌برند. در دوره‌ای که بنده وزیر نفت بودم توانستیم این پروژه را با پیشرفت 70 درصد تحویل دولت یازدهم بدهیم. وزیر فعلی نفت در نامه‌ای به آقای جهانگیری پیشرفت 70 درصدی پالایشگاه ستاره خلیج فارس را تایید کرده‌اند، لذا درباره پیشرفت این پروژه ابهام خاصی وجود ندارد.

فارس: درباره همین پروژه، آقای زنگنه معتقد است که پالایشگاه ستاره خلیج فارس دستاورد برجام است. آیا این ادعا درست است؟

قاسمی: 70 درصد پالایشگاه ستاره خلیج فارس تا قبل از روی کارآمدن دولت یازدهم تکمیل شده است، حال چگونه احداث این پالایشگاه دستاورد برجام است؟ حداقل برای 70 درصد از احداث این پالایشگاه که تا آن زمان بنده وزیر نفت بودم به صراحت عرض می‌کنم که این پالایشگاه دستاورد مهندسین ایرانی و توانمندی داخلی است. احتمالا دوستان در تکمیل آن 30 درصد دیگر چشم انتظار برجام بودند وگرنه همان هم با اتکا به توانمندی داخلی قابل انجام بود.

احداث پالایشگاه ستاره خلیج فارس در دو زمینه توانمندی قابل ملاحظه‌ای را برای ایران ایجاد کرد. اولا ایران را صادرکننده بنزین کرد و توانستیم بنزین باکیفیت بالا تولید کنیم. ثانیا مشکل فروش میعانات گازی ایران را حل کرد. پالایشگاه ستاره خلیج فارس نخستین پالایشگاه میعانات گازی کشور است و در دنیا نیز تعداد پالایشگاه‌های میعانات گازی بسیار معدود است.

معدود بودن پالایشگاه‌های میعانات گازی در دنیا، فروش میعانات گازی ایران به خصوص در شرایط تحریمی را تقریبا غیرممکن می‌کرد. اما با احداث این پالایشگاه، بخش بزرگی از مشکل فروش میعانات گازی کشور حل شد و الان روزانه بین 400-450 هزار بشکه میعانات گازی در این پالایشگاه تبدیل به فرآورده‌های نفتی شده و به صورت مویرگی صادر می‌شود.

ما اگر نتوانیم به نحوی از میعانات گازی خود استفاده کنیم با مشکل تولید گاز مواجه خواهیم شد، زیرا میعانات گازی به همراه گاز از میادین گازی کشور تولید می‌شود و در صورتی که پالایشگاه ستاره خلیج فارس احداث نمیشد ما الان با بحران تولید گاز مواجه می‌شدیم. با توجه به افزایش مصرف گاز در کشور اگر تولید هم به صورت اجباری کاهش می‌یافت، وضعیت امروز تامین انرژی کشور به مخاطره می‌افتاد. اگر در دولت نهم تصمیم به احداث این پالایشگاه گرفته نمیشد الان مشکلات زیادی گریبان‌گیر کشور شده بود.

*پالایشگاه ستاره خلیج فارس باید سال 94 به بهره‌برداری می‌رسید نه سال 97

فارس: پروژه ستاره خلیج فارس طبق زمان‌بندی انجام شده چه زمانی باید به پایان می‌رسید؟ چون طبق روند پیشرفت پروژه مدیرعامل وقت شرکت ملی پالایش و پخش معتقد بود که این طرح باید سال 94 به پایان می‌‌رسید و به دلیل عدم اعتقاد وزارت نفت به ساخت پالایشگاه بهره‌برداری از این طرح به تعویق افتاد و ابتدا در سال 96 به صورت نمایشی افتتاح شد و سپس در سال 97 به صورت واقعی راه‌اندازی شد.

قاسمی: بر اساس برنامه زمان‌بندی که ما در وزارت نفت پیش‌بینی کرده بودیم این پروژه حداکثر تا پایان سال 94 باید تکمیل میشد. تامین مالی این پروژه و واگذاری ساخت تجهیزات موردنیاز این پالایشگاه به تولیدکنندگان داخلی از تصمیمات کلیدی بود که در آن دوران گرفته شد. شما اگر به درصد پیشرفت پروژه این پالایشگاه نگاه کنید می‌بینید که سالانه بیش از 12 درصد پیشرفت فیزیکی طرح بود، در نتیجه تا پایان سال 94 این پروژه به اتمام می‌رسید.

من ادعاهایی درباره میزان توسعه در صنعت نفت کرده‌ام. درباره این ادعاها اعداد و ارقام موجود است و لطفا به کسی برنَخورد، زیرا وقتی موضوعی مستند است پس واقعیت داشته است. بالاترین سطح توسعه در صنعت نفت در سال‌های 90 و 91 رقم خورده است. اعداد و ارقام این ادعا وجود دارد و قابل صحت‌سنجی است.

تا قبل از اعمال تحریم‌های فلج‌کننده علیه ایران، بسیاری از شرکت‌های خارجی در صنعت نفت ایران فعال بودند و تعداد زیادی از تجهیزات نفت از طریق واردات تامین میشد. با اعمال تحریم‌های آمریکا تمامی شرکت‌های خارجی، ایران را ترک کردند. ولی با برنامه‌ریزی‌ای که انجام شد بالاترین میزان ساخت داخل در صنعت نفت در آن دوران رقم خورده است.

در آن دوران، ما پروژه‌ 17 فاز از میدان گازی پارس جنوبی را با حجم سرمایه‌گذاری 50 میلیارد دلار شروع کردیم. در این پروژه‌ها، ساخت و نصب تجهیزات توسط شرکت‌های ایرانی انجام شد. پس اگر واقعا مسئولین به توانمندی ایرانی‌ها اعتقاد داشته باشند و مسیر را برای آنها باز کنند، ما قادر خواهیم بود مشکلات کشور را خودمان حل کنیم و نیازی به وابستگی به خارج از کشور نیست.

*ابرچالش ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی چگونه حل می‌شود؟

فارس: اجازه بدید بحث را از فضای نفت دوباره به اقتصاد کلان ببریم. قبل از شروع مصاحبه اشاره به بحث صندوق‌های بازنشستگی کردید. به هر حال این صندوق‌ها تبدیل به یک بحران در اقتصاد کشور شده‌اند و اگر نگوییم ورشکست شده‌اند در آستانه ورشکستگی قرار دارند. در حال حاضر بزرگترین شرکت‌های بورسی متعلق به صندوق‌های بازنشستگی هستند ولی باز هم مشاهده می‌کنیم که این صندوق‌ها به خصوص صندوق بازنشستگی کشوری زیانده هستند. تجربه‌نگری کشورهای دیگر چه راهکاری را برای حل مشکلات صندوق‌های بازنشستگی روبروی ما می‌گذارد؟

قاسمی: موضوع صندوق‌های بازنشستگی جزء چند ابرچالش بزرگ کشور است که ایجاد این چالش ارتباط چندانی صرفا به این دولت نداشته و روال غلط مدیریت صندوق‌های بازنشستگی در همه دولت‌ها وجود داشته است. امروز وضعیت معیشتی بازنشستگان دولت اصلا خوب نیست. حدود 97 درصد از حقوق بازنشستگان توسط دولت پرداخت می‌شود یعنی بازنشستگان کارمندان دولت هستند ولی جزء کارکنان دولت محسوب نمی‌شوند.

پس شما شرایطی را در نظر بگیرید که وضعیت معیشتی بازنشستگان مناسب نیست و دولتی هم که حقوق آنها را پرداخت می‌کند با مشکل کسری بودجه مواجه است. لذا به نظر می‌رسد شیوه فعلی مدیریت صندوق‌های بازنشستگی، کار را به بن‌بست رسانده است. در حال حاضر ما در وضعیتی قرار گرفته‌ایم که بازنشسته‌ای 30 سال سهم بازنشستگی از حقوقش کسر شده است ولی امروز 97 درصد حقوق این بازنشسته از طرف دولت پرداخت می‌شود.

سوال این است که آن مبالغ مربوط به پرداخت 30 سال سهم بازنشستگی کجاست؟ مگر قرار نبود با سرمایه‌گذاری روی این مبالغ و افزایش آنها، حقوق بازنشستگان پرداخت شود؟ پس چرا دوباره دولت هزینه پرداخت حقوق بازنشستگان را تقبل می‌کند؟ متاسفانه شرکت‌هایی که این مبالغ در آنها سرمایه‌گذاری شده است معمولا شرکت‌های دولتی هستند که مدیران آنها را دولت عزل و نصب می‌کند. بالاخره سالی یک بار هم جلسه مجمع برگزار می‌کنند و بعد از 3-4 سال هم شرکت را تحویل مدیر بعدی می‌دهند.

نتیجه مدیریت دولتی در صندوق‌های بازنشستگی این بوده که هم‌اکنون دولت مجبور است 97 درصد از حقوق بازنشستگان را خودش پرداخت کند و همچنان وضعیت معیشت بازنشستگان نیز در نابسامانی باشد. این موضوع نشان می‌دهد که ریل مدیریتی صندوق‌های بازنشستگی اساسا اشتباه است.

در بسیاری از کشورها بازنشستگان نه تنها در طول مدت حیات خود، حقوق خوبی دریافت می‌کنند، بلکه بعد از مرگ آنها نیز به بازماندگان آنها ارث می‌رسد. چرا؟ چون سهم بازنشستگی آنها در جایی سرمایه‌گذاری شده است که سوددهی بالایی دارد. البته توجه داشته باشید که همه این اتفاقات در یک اقتصاد مولد و رو به رشد اتفاق خواهد افتاد. پس تجربه‌ای در دنیا وجود دارد که می‌توان با استفاده از آن مدل مدیریتی صندوق‌های بازنشستگی را اصلاح کرد.

قالب دولتی برای مدیریت صندوق‌های بازنشستگی کارآیی ندارد. مدل‌های مختلفی در سایر کشورها برای مدیریت صندوق‌های بازنشستگی وجود دارد. یکی از مدل‌ها این است که شرکت‌های بیمه‌ای مسئولیت صندوق‌های بازنشستگی را بر عهده می‌گیرند. در برخی کشورها، شرکت‌های سرمایه‌گذاری کار را مدیریت می‌کنند که این شرکت‌های خصوصی متعلق به بازنشستگان است. فارغ از اینکه ما نیاز داریم ابتدا اقتصاد کشور را روی ریل تولید قرار دهیم، باید ساختارهای مدیریتی را هم تغییر دهیم. این موضوعات که ربطی به خارج از کشور ندارد که با برجام و امثالهم حل شود. نیازمند عزم و اراده است.

*کمیسیون اصل 90 ادعاهای زنگنه و ابتکار علیه بنزین پتروشیمی‌ها را مردود دانست

فارس: قبل از پایان گفت‌وگو یک سوال دیگر در حوزه نفت داریم که مربوط به موضوع بنزین پتروشیمی‌ها است. در ابتدای دولت یازدهم، وزارت نفت و سازمان محیط زیست یک هجمه رسانه‌ای شدیدی علیه بنزین پتروشیمی‌ها ایجاد کردند که این بنزین دلیل اصلی آلودگی هواست. حتی بعدها تلاش میشد مابقی مشکلات کشور نیز به بنزین پتروشیمی‌ها مرتبط شود و حتی در محافلی بحث آمار سرطان در ایران را نیز به بنزین پتروشیمی‌ها مربوط می‌دانستند. درباره صحت و سقم این ادعاها نظر شما چیست؟

قاسمی: دوستانی که ادعا می‌کردند بنزین پتروشیمی‌ها باعث آلودگی هوا می‌شود، بد نیست همین الان به وضعیت هوای تهران و سایر کلانشهرها نگاه کنند و پاسخ بدهند که آیا از بنزین بی‌کیفیت استفاده می‌کنند؟ استدلال افرادی که با بی‌انصافی علیه بنزین پتروشیمی‌ها موج رسانه‌ای درست کردند این بود که چون هوای تهران آلوده است پس بنزینی که از پتروشیمی‌ها تولید شده است هوا را آلوده کرده است، درحالیکه عوامل مختلفی باعث آلودگی هوا می‌شود.

حال بنده از آنها می‌پرسم که الان چرا هوای تهران آلوده است؟ پس لابد طبق استدلال شما آلودگی هوا در سال گذشته هم به بنزین پتروشیمی‌ها مربوط است؟ لذا می‌بینید که تمامی اتهاماتی که زده شد الان به خودشان برمی‌گردد. ضمن اینکه کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی نیز به صورت دقیق و کارشناسی با حضور مدیران وزارت نفت و سازمان محیط‌زیست و سایر کارشناسان به بررسی ادعای تاثیر بنزین پتروشیمی‌ها بر آلودگی هوا پرداخت و در نهایت ادعاهای آقای زنگنه و خانم ابتکار را مردود دانست.

مصاحبه از سیداحسان حسینی

انتهای پیام/


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست