به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، مجید شاکری اقتصاددان در توضیح اینکه «چرا نگاه حقوقى به رفع تحریم‌ها یک خطاى راهبردى است؟» گفت: برجام در کلان خودش یک معامله برای ایجاد فاصله ایران از نقطه گریز هسته‌ای و در مقابل اعطای معافیت‌های تحریمی توسط طرف آمریکایی بود. در این معامله آمریکا به ایران تخفیف‌های تحریمی داد. در برجام تحریمی لغو یا رفع نشده بلکه ساختار تحریم‌ها در جای خود باقیمانده است ولی مثلا در فروش نفت ایران تخفیفاتی به طرف ایرانی داده شده است.

وی گفت: آنچه که ایران در برجام متعهد به انجام شد و انجام داده است، یک امر ایجابی است، یعنی به قول آقای رئیس جمهور، ایران چند تا پیچ را باز کرده و چند تا پیچ را بسته است و یکسری کارهایی را روی زمین انجام داده است. مثلا ذخایر هسته‌ای‌اش را کم کرده است و مواردی از این دست. در مقابل آنچه که آمریکا متعهد به انجام دادنش بوده در واقع در انجام ندادن برخی کارها تعریف شده است. یعنی طبق برجام قرار بود طرفِ مقابلِ ایران کارهایی نکنند. در واقع “عدم سلب کردن” کاری است که طرف آمریکایی باید انجام میداد.

*چرا اروپایی‌ها معتقدند تنها طرف پایبند به برجام بوده‌اند؟

شاکری گفت: به بیان دیگر وقتی شما در پیوست دوم برجام، وضعیت تعهدات اروپا و چشم‌انداز وضعیت روابط اروپا با ایران بعد از برجام را می‌بینید، در هیچ کدام از مسائلی مانند فروش نفت، تبادلات بانکی و …، اروپایی‌ها نگفتند ما این کارها را انجام می‌دهیم، بلکه گفتند مانع از انجام این کارها نمی‌شویم. یعنی شما با فهرست کارهایی که قرار است اروپایی‌ها انجام دهند مواجه نمی‌شوید، بلکه کارهایی فهرست شده است که اروپایی‌ها قرار است از انجام آنها ممانعت نکنند ولی الزامی هم به اجرای آن ندارند.

این اقتصاددان افزود: دقیقا بنا بر همین تعریف است که در ماجرای برجام، اروپایی‌ها معتقدند تنها طرفی که به برجام پایبند بوده است خودشان هستند، چون قرار بود یکسری از کارها را نکنند و این کارها را هم نکردند. اینکه چرا ایران در قبال تعهدات سنجش‌پذیر و دقیق خودش از طرف مقابل یکسری تعهدات حقوقی و مصوبه و امضا را تقاضا کرده است می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد. از جمله اینکه طرف ایرانی نمیدانسته است که از طرف مقابل چه چیزی را باید بخواهد. شاید هم طرف ایرانی تصور میکرد که تنها راه فشار به طرف مقابل همین مصوبه‌هاست.

وی ادامه داد: اما در عمل اتفاقی که رخ داد و در زمان اجرای برجام هم شاهد آن بودیم این بود که طرف مقابل هر چند ممکن است کارهایی که فهرست شده است را انجام ندهد اما سعی می‌کند با انجام برخی کارهای دیگر انتفاع شما را از طرق دیگر از بین ببرد.  

*تاکتیک غربی‌ها برای به صفر رساندن انتفاع ایران از برجام

شاکری اظهار داشت: در این حالت طرف اروپایی می‌داند زنجیره نیاز ایران برای انتفاع از برجام، مجموعه‌ای شامل فروش نفت، انتقالات کشتی و بیمه آن و موضوعات بانکی است و فقط در یکی از قسمت‌های زنجیره، تعهد خود را متناسب با تعریف خودش مقداری تضعیف می‌کند. مثلا به ایران می‌گوید ببین من در حال انجام این مجموعه از کارها هستم و فقط در این قسمت مطابق با تعریف خود کار را جلو می‌برم، پس برجام را نقض نکرده‌ام. ولی باید توجه داشت با همین یک اقدام، انتفاع ایران در کل زنجیره کاهش چشمگیری پیدا می‌کند، زیرا بدین صورت کل زنجیره از کار می‌افتد.

این  اقتصاددان اضافه کرد: در برجام بدین صورت نیست که انجام یک امر مجزای سنجش‌پذیر توسط طرف مقابل در ازای انجام یک امر مجزای سنجش‌پذیر توسط ایران صورت پذیرد. یعنی مشخص نیست که اگر طرف مقابل امر A را انجام نداد، آن وقت ایران هم می‌تواند امر A’ را انجام ندهد. از طرفی چون ایران به کلیت برجام وابستگی داشت ناچار بود که از این مسائل موردی و البته تاثیرگذار در کاهش انتفاعِ خودش چشم‌پوشی کند تا اصل توافق‌نامه از بین نرود. مثال بارز این قضیه مربوط به تحریم‌های کاتسا است. کاتسا به معنای اعمال تحریم‌های جدید روی همان افراد و نهادهای تحریم شده به دلیل هسته‌ای بود که به وضوح برداشتِ طرفی ایرانی از برجام مبنی بر اینکه “نباید تحریم‌های هسته‌ای به دلایل دیگر اعمال بشود” را نقض می‌کرد. اما طرف ایرانی به همین دلیلی که عرض کردم هیچ چاره‌ای نداشت و مجبور شد بگوید تحریم‌های کاتسا نقض فاحش برجام نیست.

*راهبرد فشار به کشور ثالث برای قطع کردن دست ایران از منابع ارزی

شاکری گفت: در حالت دیگری که به وقوع پیوسته است طرف مقابل خودش مستقیما فشار حقوقی جدیدی را اعمال نمی‌کند، اما از طریق یک طرف ثالث مسیر انتفاع شما را می‌بندد. مثلا اگر یادتان باشد موضوع بحران ارز پتروشیمی در زمستان سال 95 به دلیل استقرار ناظران مبارزه با پولشویی ابوظبی در داخل دبی اتفاق افتد. در واقع آمریکا در این موضوع کاری نکرده بود اما ابوظبی در چارچوب مبارزه با پولشویی داشت به ایران فشار می‌آورد و نکته اصلی اینجاست که این فشار نمی‌توانست بدون هماهنگی با آمریکا باشد، زیرا بعد از یکی دو سال این زیرساخت مبارزه با پولشویی تبدیل به زیرساخت مشترکی بین عربستان و آمریکا شد.

این اقتصاددان تاکید کرد: بنابراین به دلایل متعددی می‌توان ثابت کرد در رویکردی که تعهدات طرف مقابل “عدم سلب” است و تعهدات سنجش‌پذیری ندارد، روش‌های متعددی را برای فشار آوردن بر ایران استفاده خواهد کرد تا انتفاع اقتصادی ایران از برجام به حداقل برسد.

وی خاطرنشان کرد: پس به طور خلاصه مثلا اگر مسئولی از جمهوری اسلامی به دنبال این باشد که پروازهای بین تهران و نیویورک برقرار شود، نباید خواسته‌اش از طرف آمریکایی این باشد که تحریم‌هایی که مانع برقراری پروازهای تهران-نیویورک است را بردارد بلکه باید از طرف مقابل انجام پروازهای تهران-نیویورک را بخواهد و او را به انجام این اقدام متعهد کند.

*طرف ایرانی نباید تعهدات آمریکا را در چارچوب قوانین داخلی این کشور قبول می‌کرد

شاکری گفت: یک ایراد دیگر که در این دیدگاه وجود دارد این است که چون شما عملا تعهدات حقوقی طرف مقابل در چارچوب قوانین داخلی خودش را به رسمیت شناخته‌اید، خیلی جاها شما خودتان را در مقام مشاور داخلی طرف آمریکایی می‌بینید و متناسب با تغییرات سیاست داخلی آمریکا مجبورید خواسته‌های خود را کم و زیاد کنید. این کار خلاف کاری است که دیگران در مذاکرات انجام می‌دهند.

این اقتصاددان افزود: مثلا شما میدانید که چین هنوز تحت تحریم آمریکا است و تحریم جدی که علیه چین اعمال شده، در زمان بوش پدر وضع شده است. یکی از اجزای مهم این تحریم ممنوعیت همکاری‌های چندجانبه فناورانه با چینی‌ها است. تا همین دعواهای اخیر آمریکا و چین، مهم‌ترین شریک راهبردی آمریکا در خیلی از محصولات فناورانه چین بوده است. ولی این تحریم لغو نشده است و طرف چینی هم نرفته این تحریم را لغو کند.

وی ادامه داد: بلکه طرف چینی به آمریکایی می‌گوید، شما می‌خواهید اینجا کاسبی کنید، مشکلی نیست، ولی درباره تحریمی که وضع کردید دیگر مشکل خودتان است که بروید موضوع آن تحریم را در قوانین داخلی خود به نحوی حل کنید. در این ماجرا تحریم علیه چین لغو نمی‌شود اما آمریکایی‌ها به برخی از شرکت‌های خود مجوز می‌دهند که با طرف چینی وارد همکاری ‌شود.

شاکری گفت: جالب اینجاست که این تسهیل‌گری‌ها برای رابطه با چین در دوران سال 2008 به بعد اتفاق افتاد، یعنی در دوره‌ای که آمریکایی اولویت کنترل چین روی میزشان آمده بود. اما به دلیل مسائل داخلی ناچار بودند قوانین خود را خم بکنند تا از بین منافذی که ایجاد می‌شود شرکت‌های آمریکایی بتوانند با چینی‌ها کار کنند. این مثال‌ها تنها نمونه‌ای از عدم کارآیی تعهد عدم سلب در مقابل تعهد ایجاب است.

*چرا انتفاع ایران از بازگشت آمریکا به برجام از گذشته کمتر می‌شود؟

این اقتصاددان اظهار داشت: نکته جدی‌تر درباره دوره جدید است. یعنی شما فرض کنید که از فردا ایران و آمریکا به یک توافق مجدد برسند که آورده طرف مقابل برای ما یکسری قاعده و قانون باشد. به طور طبیعی اتفاقی که می‌افتد بدین صورت است که جهان، قدرتِ بازاعمال تحریم‌های آمریکا را در دوره جدید درک کرده است. یعنی میداند خزانه‌داری آمریکا با چه سرعت و چابکی می‌تواند تحریم‌هایش دوباره اعمال کند. در این چارچوب با توجه به اینکه آدم‌ها توان بازاعمال تحریم‌های آمریکا را دیده‌اند، خیلی بعید است که کسی رابطه‌ای با شما ایجاد کند که زمانش از دوره فرصت آمریکا به خروج شرکت‌های خارجی از ایران بعد از اعمال مجدد تحریم‌ها بیشتر باشد.

وی گفت: در دوره‌های قبلی آمریکا بعد از اعمال تحریم 180 روز فرصت میداد که شرکت‌ها تعاملشان را با ایران قطع کنند و با توجه به قدرتی که آمریکا در بازاعمال تحریم‌ها داشته است خیلی دور از ذهن است که در مذاکرات جدید شرکت‌ها تعاملاتشان با ایران را در بیش از چشم‌انداز کوتاه مدت 180 روزه تعریف کنند. هر چند این احتمال وجود دارد در دوره بعدی این 180 روز حتی کمتر هم بشود. یعنی انتفاع شما از مذاکرات جدید با توجه به درکی که دنیا از توان بازاعمال تحریم‌ها دارد خیلی محدودتر از دوره قبلی هم خواهد شد.  

*تنفس نفتی آمریکا به ایران در برجام پایدار نیست

شاکری گفت: نکته مهمتر اینکه در طی ایامی که تحریم‌های آمریکا علیه ایران اعمال شده است، آمریکا توانسته است به پشتوانه تحریم‌ها طرح‌هایی را در منطقه پیش ببرد که مهم‌ترین آنها طرح ابراهیم است. در دوره قبلی تخفیفِ تحریم‌ها هم بالای 75 درصد از نقل و انتقالات ایران از طریق صرافی‌ها و از طریق درهم انجام میشد. در دوره جدید دلیلی وجود ندارد که شما همان دسترسی را از طریق درهم داشته باشید. لذا اگر بازگشت آمریکا به برجام را اگر صرف تغییر یکسری قاعده و قانون در نظر بگیریم، موانع پیش روی ایران برای به دست آوردن انتفاع حتی به اندازه دوره قبل از 8 می 2018 خیلی بیشتر شده است.

این اقتصاددان ادامه داد: حتی شما فرض کنید که آمریکا فردا صبح تحریم‌ها را لغو کند. مسئله تحریم اصلا یک مسئله حقوقی نیست، بلکه وقتی آمریکا همه توان و قدرت و تجربه اعمال تحریم‌های علیه ایران را در اختیار دارد، همه قاعده‌ و قوانین برای بازگشت تحریم دوباره قابل اجرا است و چه کسی هست که در این موضوع شک داشته باشد. به همین دلیل اصلا داشتن رویکرد حقوقی به بازگشت آمریکا به برجام ما را خیلی از انتفاعی حتی به اندازه 8 می 2018 دور می‌کند.

وی افزود: حالا شما ممکن است بگویید که فعلا یک راه تنفسی برای کشور باز شود تا اوضاع برای مدتی بهتر شود اما شما بدانید که این راه نفس پایدار نیست. یعنی در صورت بازگشت آمریکا به برجام شاید یک موج اولیه‌ای به دلیل جابه‌جایی منابع بانک مرکزی ایجاد ‌شود اما بعد از آن دیگر نمی‌توانید قرارداد نفتی قابل ملاحظه‌ای برای فروش نفت ایران به جز تک محموله‌ای منعقد کنید. البته در فروش همان تک محموله‌ها هم بحث ریسک‌های تحریمی وجود خواهد داشت و شما مشاهده می‌کنید که مجددا همه آن ریسک‌ها بر دوش شما خواهد افتاد و دوباره شاهد همان وضعیتی خواهیم بود که در سال  97 یکبار آن را تجربه کردیم.

*چرا آمریکا همواره انگیزه دارد زیر میز مذاکره با ایران بزند؟

شاکری تاکید کرد: اما نکته بعدی که از همه این‌ها بدتر است. عرض کردم که برجام ایجاد فاصله ایران از نقطه گریز هسته‌ای در مقابل معافیت‌های تحریمی است. در این جمله یک موضوع کلیدی نهفته است. تا مادامی که زمان بازاعمال تحریم‌های آمریکا از فاصله زمانی موردنیاز شما به نقطه گریز هسته‌ای (بازگشت به شرایط قبل از انجام تعهدات هسته‌ای) کمتر باشد، همیشه طرف مقابل انگیزه و آمادگی دارد که زیر این بازی بزند، دقیقا همان کاری که ترامپ با ما کرد.

این اقتصاددان گفت: در این راستا شما وارد دوره‌هایی خواهید شد که دائما دوره تخفیفش کوتاه‌تر و دوره تحریم آن بیشتر است. یعنی الان برای بازاعمال تحریم دیگر به آن 180 روز دوره قبلی نیاز نیست چون مجموعه شرکت‌ها با تحریم‌های آمریکا هماهنگ‌تر شده‌اند.

* تصور روحانی مبنی بر رفع یک ساعته تحریم‌ها یک خطای راهبردی و دور از واقعیت است

وی گفت: در این چارچوب فرض کنید طرفین به تعهدات خودشان برگشتند. وقتی شما رویه‌ای تعریف کردید که هر بار بازگشت طرف مقابل به تعهداتش از جنس حقوقی باشد، عملا خارج شدن و وارد شدن هزینه‌ای برای طرف مقابل ایجاد نمی‌کند ولی هر بار این انتظار وجود دارد که در صورت عملکرد مثبت طرف مقابل که جنبه حقوقی دارد نه عینی، شما برگردید به نقطه اول خود در انجام کامل تعهدات هسته‌ای.

شاکری گفت: به همه این دلایل داشتن یک تعریف صرفا حقوقی از بازگشت آمریکا به برجام یک خطای راهبردی است. یعنی این جمله که آقای رئیس جمهور می‌گوید آمریکا می‌تواند در حد یک ساعت تعهداتش را انجام دهد، این موضوع خیلی با واقعیت متفاوت است. تصور رفع یک ساعته تحریم‌ها یک خطای راهبردی و دور از واقعیت است.

*تعهدات آمریکا در برجام باید به صورت سنجش‌پذیر صورت بگیرد نه حقوقی

این استاد دانشگاه اظهار داشت: اما راه حل چیست؟ برجام که نوشته شده است و متنش نمی‌تواند تغییر کند. هر نوع تلاش برای تغییر در متن برجام برای طرف مقابل هم این حق را به وجود می‌آورد که او هم تغییرات مدنظر خود را انجام دهد و تازه یک مشکل جدید ایجاد می‌شود. راهی که به نظر می‌رسد این است که قاعده بازگشت ذیل بند 36 و 37 برای ایران و قاعده بازگشت ایران از خارج برجام به داخل برجام به نحوی تعریف شود که ایران دچار این ریسک‌ها نشود، بدون اینکه تغییری هم در متن برجام ایجاد شود.

وی گفت: ایران باید تعریفش را از تعهد حقوقی متقابل را تغییر دهد به تعهد حقوقی آمریکایی‌ها به صورت سنجش‌پذیر. یعنی فرض کنید آمریکا  دارد برای ایران یک معافیت جدید صادرات نفت ایجاد می‌کند و ایران می‌خواهد این معافیت منجر به فروش مثلا روزانه 2.3 میلیون بشکه نفت شود. برای این موضوع می‌توان به نحوی در چارچوب برجام قاعده تعریف کرد که منجر به متغیرهای سنجش‌پذیر هم بشود.

شاکری در پایان خاطرنشان کرد: خیلی خطرناک است اگر ما قاعده خودمان برای بازگشت امریکا به برجام را صرفا حقوقی تعریف کنیم. تنها راه تنظیم رابطه ایران با چین، روسیه، اروپا و … برجام نیست اما اگر بخواهیم مثل برخی از مسئولین وزارت امور خارجه در این چارچوب قضاوت کنیم که برجام تنها راه تنظیم رابطه ایران با سایر کشورهاست باز هم تعریف حقوقی کردن از آورده آمریکا به برجام مانع از رسیدن ایران به اهدافش می‌شود. آنچه مردم ایران نیاز دارند تغییر چند امضا توسط آمریکایی‌ها که نیست بلکه خروج کشور از کاهش سالانه درآمد سرانه است.

انتهای پیام/


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست