تئوری شینگل (Shingle Theory) در بازارهای مالی

در بازارهای مالی اعتماد به کارگزار – دیلرها از اهمیت زیادی برخوردار است و به همین دلیل نهادهای قانونی‌ای وجود دارد که برای جلوگیری از این اقدامات و سوء استفاده از اعتماد مشتریان طراحی شده‌اند. نظریه شینگل در بازارهای مالی روی کیفیت اقدامات کارگزاری‌ها متمرکز است و مربوط به استانداردهای رفتار حرفه‌ای و اخلاقی کارگزار – دیلرهاست و در مورد قوانین مربوط به فعالیت این شرکت‌ها در بازارهای مالی آگاهی‌بخشی می‌کند.  این نظریه ادعا می‌کند که یک کارگزار – دیلر به محض اینکه خدمات خود را برای عموم مردم تبلیغ می‌کند و ادعای ارائه خدمات به مشتریان در یک سطح گسترده دارد، مسئول اتخاذ بهترین رویه و رفتار در صنعت خدمات مالی برای تمامی مشتریان است.

به صورت ویژه بهترین رویه مربوط به این معناست که کارگزار – دیلر تمامی اطلاعات مربوط به اوراق بهادار را برای مشتریان خود افشا کند و از انجام هرگونه اقدامات پنهانی و خلاف اصول و استانداردهای اخلاقی و حرفه‌ای پرهیز کند. واژه «شینگل» به معنای «تخته‌کوبی» یا «نصب سردر» است و در عبارت «تئوری شینگل» از مقایسه‌ای ناشی می‌شود که مربوط به مشاغل خرده‌فروشی سنتی است. در زمان‌های قدیم مغازه‌های خرده‌فروشی بالای سردر مغازه‌های خود تخته‌هایی را به نشانه آغاز فعالیت مغازه نصب می‌کردند. اگر یک مغازه خرده فروشی یک تخته را به عنوان سردر مغازه نصب کند این بدین معناست که این مغازه کاملا برای کار و تجارت آماده است و مشتریان این شغل مورد نظر انتظار دارند که این مغازه کاملا عادلانه با مشتریان معامله و رفتار کند و تمامی قوانین و مقررات مربوط به این شغل را رعایت کند.

کلمه شینگل در عبارت «تئوری شینگل» در بازارهای مالی نیز تقریبا به همین موضوع اشاره دارد و عنوان می‌کند اگر کارگزار – دیلر فعالیت خود را برای عموم مردم تبلیغ و از نوع فعالیت خود رونمایی می‌کند، انتظار می‌رود که با مشتریان خود عادلانه رفتار کند و مردم نیز به او اعتماد کنند و وی نیز بهترین خدمات خود را بر اساس اصول و استانداردهای لازم به آنها ارائه دهد. تئوری شینگل به عبارت دیگر مربوط به داشتن یک فعالیت اخلاقی و یک الگوی کاملا شفاف در معاملات است و این موضوع در کارگزار – دیلرها که با مشتریان تضاد منافع دارند کاملا مصداق دارد. کارگزارها باید به بهترین نحو ممکن تضاد منافع با مشتریان خود را مدیریت کنند تا از عدول از هرگونه اصول اخلاقی پرهیز کنند.

نظریه شینگل روی این اصل بدیهی و ساده تکیه می‌کند که یک کارگزار – دیلر باید همانند یک شخص مورد اعتماد مردم عمل کند. چرا که کارگزاری به نیابت از مردم و مشتریان‌اش سفارشات را اجرا می‌کند و از آنجا که خود نیز دارای پرتفو است و معامله‌گری می‌کند لذا نباید این موضوع موجب ایجاد تضاد منافع بین خود و مشتریانش شود.

به عنوان مثال فرض کنید شخص «الف» مالک یک شرکت کارگزاری به نام X است. او به دقت شرکت خود را دیزاین و راست و ریست کرده تا نشان دهد که بر اساس تمامی استانداردهای حرفه‌ای عمل می‌کند. اما شرکت وی زمانی که با مشتریانش معامله می‌کند، به صورت حرفه‌ای و اخلاقی عمل نمی‌کند.

به صورت ویژه شخص الف به دنبال این است که مشتریانی را جذب کند که دارای دانش مالی کمی باشند. بنابراین وقتی که قیمت‌ها را در اختیار مشتریان قرار می‌دهد (Quote)، او مواظب است که اطلاعات کاملی درباره جایگزین‌های مشابه در اختیار آنها قرار ندهد تا بتواند به مشتریان خود هزینه‌های اضافی را در سرمایه‌گذاری تحمیل کند.

علاوه بر این، همین شخص مورد نظر با استفاده از خلاهای قانونی به دنبال این است که کمیسیون‌های ویژه‌ای را از مشتریان خود دریافت کند بدون اینکه آنها را نسبت به این موضوع کاملا آگاه کرده باشد. می‌تواند گفت که این فرد از قانون سوء استفاده کرده است. اگر یکی از این مشتریان از شخص الف شکایت کند این احتمال وجود دارد و دلایل آن هم نیز موجود است که شخص مورد نظر به نقض تئوری شینگل متهم شود. بر مبنای تجربه‌های پیشین در بازارهای مالی احتمالا در صورت اثبات نقض تئوری شینگل، مجوز فرد برای فعالیت به عنوان کارگزار – دیلر لغو خواهد شد.

بنابراین نهادهای تنبیهی از جمله کمیسیون بورسو  اوراق بهادار آمریکا در بازارهای مالی این کشور مربوطه پلتفرم‌های انضباطی دقیق و مشخصی را برای جلوگیری از چنین اقداماتی پیش‌بینی کرده‌اند و در صورت لزوم جرایم متفاوتی را بر اساس نوع و میزان جرم انجام شده به افراد و مالکان کارگزی تحمیل خواهند کرد تا در آینده از ارتکاب چنین مواردی جلوگیری کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست